جنگل سیاه

هیچ همین .

سکوت روحمو تجزیه میکرد و من داشتم خودمو از دست می دادم

شده تا حالا ؟! خودت خودتو از دست بدی !! 

نود و نه دستاش رو گلوم بود تا تموم شد ولی  تموم شد ؟! ...

خیلی سخت بود خیلی سخت گذشت ولی اندازه چندسال بزرگ شدم قشنگ اندازه چند سال :))

یادم نمیره امسال مامانو بیشتر دوست داشتم.

یادم نمیره اشکاش.

یادم نمیره همه شونو.

متنفر شدن از آدمارو یاد گرفتم.

یاد گرفتم نبخشمشون.

یاد گرفتم دیگه یادم نره دیگه یادم نره دیگه یادم نره .

ولی همیشه تیکه تلخِ قصه آخره
پرنده عقاب شکار و کوه و دامنه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان