جنگل سیاه

هیچ همین .

یه ترسی از جهان به قدر این جهان

اگر به من بود دوست داشتم کل زندگی ام را در یک جعبه بچپانم و بعد دور بیاندازمش. جعبه زندگی ام را پرت کنم وسط آتش و بایستم به تماشای سوختن و دود شدنش. 

(البته نوع دودی را که از زندگی نکبت بار من بلند می شد نمی دانم) بگذریم...

ولی همیشه تیکه تلخِ قصه آخره
پرنده عقاب شکار و کوه و دامنه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان