جنگل سیاه

هیچ همین .

اینجا چیزی نیست من از دست بدم

آهنگ پلی میشه و چشماتو میبندی و خودتو از این واقعیتِ لعنتی پرت میکنی یه جایِ دور..خیلی دور .. یه جایی که فقط خودتی و خودت و خودت ... یه جایی که حتی خبری از رویاهات نیست ... یه جنگل تاریک... و منی که به نبودنش فکر میکنه...بی هیچ دغدغه دیگه ای...
حسی نیست برای احساس..نیست آرزویی برای کشتن..
میلی نیست که برنده باشم..طوری نیست که نبوده باشم..
هیچی نیست که بخوام له کنم..چیزی نیست که از نو بسازم..
نیست نقطه ای برای آغاز..نیست جایی که تمومی بگیری ..
ولی وقتی چشمات باز میشه ، تویی و این واقعیتِ لعنتی ... واقعیتی که مجبورت میکنه ادامه بدی .. حتی اگه نخوای.
۱
۱۶ فروردين ۲۲:۲۸ دوکتور ایکس
:((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ولی همیشه تیکه تلخِ قصه آخره
پرنده عقاب شکار و کوه و دامنه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان