يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷
حسرت های پرواز تو مغزش گز گز کرد
اه پرنده بپر! این میله ها اسیرن
قفس که سهله مشتی سنگه داغه سینه ت
لب به لب بود از آدما، سر میزد هی به آهنا
دل رو داد به شبا، جدا شد از توقع هاش
حسرت های پرواز تو مغزش گز گز کرد
اه پرنده بپر! این میله ها اسیرن
قفس که سهله مشتی سنگه داغه سینه ت
لب به لب بود از آدما، سر میزد هی به آهنا
دل رو داد به شبا، جدا شد از توقع هاش