جنگل سیاه

هیچ همین .

من دیوونه ام بشین برام دعا کن و باز بریز اشک

چشمام بسته نیست.. دیگه برا پرت شدن تو یه دنیای دیگه چشمام بسته نمیشن..

چشمام بازن ولی خودم نیستم...

دارم میدوم..با فندک تو دستم فقط دارم میدوم

آسمون رو آتیش میزنم ماه رو آتیش میزنم تک تک ستاره هارو آتیش میزنم...

میرم تو جنگل سیاهم دراز میکشم و دفن میشم زیر خاکسترِ آسمون و ماه و ستاره هاش.

ولی همیشه تیکه تلخِ قصه آخره
پرنده عقاب شکار و کوه و دامنه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان