دوشنبه ۲۸ خرداد ۹۷
دست خودشُ گرفت برد تاریک ترین گودالِ ذهنش ... سیماریِ لعنتی ... خودشو دفن کرد ... رو خودش خاک ریخت ... بدون اینکه حتی اشکی بریزه ... اون خودشُ کشت .
من یه لعنتی ام ... یه لعنتی.
دست خودشُ گرفت برد تاریک ترین گودالِ ذهنش ... سیماریِ لعنتی ... خودشو دفن کرد ... رو خودش خاک ریخت ... بدون اینکه حتی اشکی بریزه ... اون خودشُ کشت .
من یه لعنتی ام ... یه لعنتی.